کشف استعداد
پیرو سوالاتی که در خصوص استعداد وجود دارد باید در نظر داشت که کشف استعداد با شکوفا شدنِ آن دو مقوله ی کاملا متفاوت می باشد چرا که کشف استعداد به مراتب راحت تر از شکوفا شدنِ آن است. اما به راستی چطور باید به شکوفاییِ استعداد پرداخت و دیگر اینکه چطور میتوان بین سطح توقعِ شخص از خود و میزان تلاش لازم برای شکوفاییِ استعداد توازن برقرار کرد. سوال دیگر این است که بُعد مکان و زمان تا چه اندازه در کشف و شکوفاییِ استعداد تاثیرگذار است. یعنی به عنوان مثال آیا زندگی در کشورهای خاص نقش مهمی در نحوه و میزان شکوفاییِ استعداد دارد یا خیر و دیگر اینکه آیا میزان شکوفایی استعداد در زمان کودکی با بزرگسالی متفاوت است؟ اینها سوالاتی است که سعی بر آن است که در این مقاله به آنها بپردازیم.
مهمترین نکته در خصوص شکوفایی استعداد، میزان “ظرفیت” در افراد است. در واقع اگر شخص پس از کشف و شکوفاییِ نسبیِ استعدادش به این نتیجه برسد که ظرفیت و کشش لازم را چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ بدنی ندارد این امر همزمان دو پیامد مثبت و منفی در بر خواهد داشت.مثبت از این جهت که شخص به نوعی به یک رضایت نسبی میرسد و احساس میکند در حد ظرفِ خود تکمیل است. اما از تبعات منفی آن میتوان به این نکته اشاره کرد که وقتی شخص احساس کند که در حد ظرفیتِ خود بهترین بوده است در نتیجه انگیزه ای برای ادامه ی رشد و پیشرفت در خود نمیبیند که شاید بتوان گفت این امر شروعی است برای گام نهادن به سمت نابودی! لذا میبایست به هر دوبُعد مثبت و منفیِ این قضیه توجه داشت چرا که تبعاتِ آن هم برای شخص هم جامعه خطرناک میباشد. تبعاتی چون اعتماد به نفس کاذب (ناشی از نگرش مثبت) و یا نا امیدی و بی کفایتی (ناشی از نگرش منفی)
بنابراین قبل از شکوفاییِ استعداد در خود ابتدا به فکر افزایشِ ظرفیتِ خود باشید.